توضیحات
عبدالله مامور امنیتی سانسورچی که بر اثر حادثهای به هنگام ماموریت پا و شغل و جایگاهش را از دست میدهد هوس عجیبی به سرش میزند، میخواهد نویسنده شود! رمانی بنویسد هم چون گل فروش آفریقایی شهر نیس فرانسه یا زن بدکاره ویتنامی. برای این کار تقلا میکند خود را به حلقه نویسندگان کافهنشین نزدیک کند، جماعتی که تا دیروز بر حسب وظیفهی شغلی میپایید و درباهشان گزارش مینوشت.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.